علي سعيدي ___بينوا

۶ بازديد
‍ در دشت پر احساس دل آهوي رؤيا ميدويد

صيّاد شد چشمم ولي عقلم كمي پاپس كشيد

 

ميگفت با دانايي اش رؤياي تو افسانه است

تعبير خوابت را بدان اين صيد از دستت پريد

 

آهو خيال خام بود و دشت افكارت وسيع

مابينتان فرسنگها راه ست و آييني جديد

 

پاپس كشيدن عار هست و ماندنت ديوانگي

سردرگمي مي آورد عشقي كه غم مي آفريد

 

هر چند ميگويد دلش را كَنده او از سينه اش

اما در آن متروكه هم آشوبهايت را نديد

 

برگرد در بستر بخواب آهو پريد از دشتمان

او با رقيباني دگر احساس نو ارزان خريد

 

 

علي_سعيدي_بيـنوا

 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد