عبدي_فداغي

متن نوشته

عبدي_فداغي

۴ بازديد
۷۱۴

هرچه خواري از عرب داريم

 

(‌همسرايي)

 

مگو تو از خَـفِـگي تـا عـسـل به لـب داريم

مگو تو از شبِ سردي كه تاب و تب داريم

 

تـبِ گِــراني و فـقــر و فـلاكــت و خـواري

كه هـديه از ايـن دولتِ عـرب نسب داريم

 

چه ارمغاني ازين به؟ كه دين ما عربيست

بهشت و دوزخ از اين دينِ پُر شُعَب داريم

 

كـيـان و عـزّت ما از طُفـيلِ اين دين است

اگـر چـه عـقـده ز لـفـظِ كــجِ عـرب داريـم

 

نديده اي به جهان سر فراز از اين ديـنـيـم

بساط شور وشادي و عيش و طرب داريم

 

چه افـتـخـار بـه از اين كـه بوجه يِ كشور

نــثـارِ مـوصـل و سـوريـه و حـلـب داريم؟

 

اگـر كـه مــلّــت مـا از گـرسـنــگـي مُـردنـد

ولـيك مـجلـسِ بي لـهـو و بي لـعـب داريم

 

كه گفته است كه دزدي و اختلاس اينست

مگر نه اينكه ز هر كـشـوري طـلـب داريم؟

 

درآمــدِ وَطـن أر خـرج ايـن و آن كـــرديــم

چه باك تـا كه بـوشَـنَـب و بـولَـهـب داريم؟

 

مزاح و شوخي و تسخُر بـهِـل كنار عـبـدي!

بگو چـه بـهـرِ اين شكمِ بي صَحَـب داريـم؟

 

هـر آنچه فتنه و بدبختي و فلاكت هـسـت

از اين عرب و كيشِ نحسِ اين عرب داريم

 

عبدي_نعمتي_فداغي

 


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد